هنر ایران بعد از اسلام (2)
نساجی: از قرون چهارم به بعد پارچه هائی بدست آمده که از بافت ظریف برخوردار هستند و شباهت زیادی با نقوش عصر ساسانی دارند. تنها تفاوت عمده ی پارچه های اسلامی بکار بردن عناصر خوشنویسی به عنوان تزئین در پارچه
نویسنده: سید رضا حسینی
نساجی: از قرون چهارم به بعد پارچه هائی بدست آمده که از بافت ظریف برخوردار هستند و شباهت زیادی با نقوش عصر ساسانی دارند. تنها تفاوت عمده ی پارچه های اسلامی بکار بردن عناصر خوشنویسی به عنوان تزئین در پارچه است. همینطور از روی نقاشیهای بجا مانده می توان از نوع نقوش و پارچه ی عهد سلجوقی و اوایل اسلام آگاهی پیدا نمود. اکثرا نقوش ملهم از نقوش طبیعی و گیاهی است (تصویر 22).
(تصویر22)
فلزکاری: بخاطر تحریم ظروف زرین و سیمین بعد از اسلام فلز کاران به آلیاژی های فلزی روی می آورند ولی از لحاظ طرح و نقش شباهت زیادی را با آثار دوره ی ساسانی شاهد هستیم؛ فقط تنها وجه تمایز، استفاده از خوشنویسی در ظروف بعد از اسلام است. زیباترین اشیای فلزی در اوایل اسلام شامل ظروف مصرفی هستند (تصویر 23).
(تصویر 23)
در این دوران مشبک کاری روی فلز مورد توجه قرار می گیرد (تصویر 24).
(تصویر 24)
همینطور ابداع شیوه ای جدید بنام «مس کوب» (در صورت استفاده از مس) یا «نقره کوب» (در صورت استفاده از نقره) که عبارت از کار گذاشتن مفتولهای مس و نقره در زمینه ی آلیاژهای فلزی و سپس چکش کاری آنها است (تصویر 25).
(تصویر 25)
از معروفترین آثار این دوره در زمینه ی استفاده از خوشنویسی جهت تزئین، بشقاب «آلب ارسلان» به خط کوفی ساخته ی «حسن کاشانی» است. از آثار دیگر «کتری برنزی» ساخته «محمد بن عبدالواحد» است که «حاجب ابن مسعود ابن احمد» آن را ترصیع کاری نموده است. پیوند نقشهای سفالینه با نقشهای آثار فلزی نیز از نکات جالب این دوره است که عموماً این نقوش به وسیله ی قلمزنی نیز بر روی ظروف فلزی حک شده است (تصویر 26).
(تصویر 26)
دو مکتب در این دوره ایجاد شد به نام های: مکتب تبریز و مکتب شیراز که مستقیماً در ارتباط با حکومت ایلخانیان است و مکاتبی که بعضاً محلی بوده اند.
«خواجه رشید الدین فضل الله» در تبریز مرکزی را به نام «ربع رشیدی» تأسیس و اقدام به دوباره نویسی و گردآوری آثار گذشتگان می کند.
این آثار تماماً نیاز به تصویرگری و نقاشی داشتند. کتابی بنام «تاریخ رشیدی» منسوب به خواجه رشید الدین با موضوعات تاریخی، ادبی و مهندسی و با نقاشیهای مختلف به طبع می رسد (تصویر 27).
(تصویر27)
از آثار این دوره کلیله و دمنه، شاهنامه ی فردوسی، شاهنامه ی دموت (تصویر 28)،
(تصویر 28)
منافع الحیوان و جوامع التواریخ (تصویر 29) می باشد.
(تصویر 29)
کلیه این نقاشیها دارای خصوصیات زیر هستند: نفوذ تصاویر چینی مانند: ابرهای مواج کنگره دار داخل هم، تنه درختان گره دار و بسیار پیچیده، صخره های بلند و قله های نوک تیز، دشتهای بریده و منقطع، کوهها،، ابرها، پرندگان، دقت در جزئیات، تنوع رنگها و تحریک بیشتر نقوش انسانی و حیوانی، نقشهای اصلی با زمینه ای تیره تر از زمینه ی اصلی. در این دوره نقاشیها نسبت به سلجوقی قویتر و دارای شیوه خاص می شود. در شاهنامه دموت نفوذ بیزانس نیز مشاهده می شود (تصویر 30).
(تصویر 30)
تمامی نقاشیهای این دوره تحت عنوان «مکتب اول تبریز» خوانده می شود.
از نقاشان این دوره می توان به محمود بن محمد توسی کاتب، استاد احمد موسی و شاگرد او امیر دولتیار و مولانا ولی الله اشاره نمود. شیراز در این دوره بخاطر صلح با مغولان در امان مانده و گروهی از هنرمندان جذب شیراز می شوند. نقاشیهای مکتب شیراز با تأثیرات کمتر از چین و به دلیل نزدیکتر بودن به دوره ی سلجوقی مسیری تقریباًً متفاوت نسبت به مکتب تبریز را طی می کند. «توجه به انسان و زندگی اطراف او». از خصوصیات کلی مکتب شیراز است (تصویر 31).
(تصویر 31)
پس از فرو افتادن ایلخانیان و در دوران جلایری، حکومت در تبریز و بغداد به حیات خود ادامه می دهد و مکتب جدیدی به نام بغداد، تبریز یا جلایریان ایجاد می شود که این مکتب با مکتب شیراز نیز در تعامل و تبادل فرهنگی بوده است. در این مکتب دیگر اثری از واقع گرایی چینی مشاهده نمی شود و طبیعت شاعرانه و جهان خیالی ارائه می شود که زمینه ساز شکل گیری مکتب هرات می شود. از نمونه های این مکتب کتاب «دیوان همای همایون» نوشته ی خواجوی کرمانی است که توسط «جنید» نقاشی شده است (تصویر 32).
(تصویر 32)
خوشنویسی و تذهیب: وقفه ای در این هنر در ابتدای حکومت مغولان ایجاد می شود ولی با سامان یافتن اوضاع، خوشنویسی و تذهیب نیز دوباره جان می گیرد. نوعی خط به نام «تعلیق» رایج می گردد که حروف آن از راست به چپ و از پایین به بالا نوشته می شود. تعلیق در حقیقت نوعی خوشنویسی برای خط پارسی است که از زمان اواخر سلجوقی مرسوم گردیده بود. و فاقد اعراب گذاری می باشد این خط با پیدایش خط نستعلیق کم کم منسوخ می شود (تصویر 33).
(تصویر 33)
طلا اندازی و تذهیب نیز مابین سطور و در راستای حرکت خطوط انجام می شود. یعنی ایجاد حاشیه ای در کنار خطها و جملات و پر کردن آن با رنگ طلایی (تصویر 34).
(تصویر 34)
از خطاطان این دوره می توان «عبدالله ین محمد همدانی» و «عبدالصیرفی» را نام برد. مقامات حریری از نمونه های خط عبدالصیرفی می باشد.
نگارگری و کتاب آرایی: در زمان حکومت شاهرخ (فرزند تیمور) هرات مرکز حکومت تیموریان بود و بخاطر همین هنرمندان جذب هرات شده و مکتبی را درنقاشی به نام «مکتب هرات» شکل می دهند. نکته ی جالب توجه در مینیاتورهای دوره تیموری رهایی از عناصر بصری چینی و نفوذ مکتب شیراز است (تصویر 35).
(تصویر 35)
(هر چند که در زمان پادشاهی شاهرخ به خاطر ارتباط وی با چینیان هنوز تاثیرات هنر چینی را مشاهده می کنیم). ورود نگارگری به مرحله جدیدی از شکوفایی و تحول و رسیدن به عالی ترین درجه که بالطبع با روحیه ایرانی سازگار است، از خصوصیات این دوره است. در این دوره تکامل هنر نقاشی مینیاتور را با ترکیب بندیهای بهتر، رنگ آمیزی و درج نام هنرمند در کنار آثارشان مشاهده می کنیم. از نمونه های خوب این دوره «شاهنامه ی بایسنغری» (تصویر 36)
(تصویر 36)
و «کلیله و دمنه» که هر دو در کتابخانه کاخ گلستان نگهداری می شوند را می توان نام برد. مجمع التواریخ، اثر حافظ ابرو، ظفرنامه و خمسه نظامی (تصویر 37)
(تصویر 37)
از دیگر آثار این دوره است. در مکتب اول هرات ویژگی نقاشیها، کاملاًً ایرانی است. همه چیز در کمال اختصار و صراحت است و ترکیب بندیها ساده و غنی است (تصویر 38).
(تصویر 38)
جهان آرمانی نقاشیها آرام، متوازن و شاعرانه است پیکره ها ظریف و دقیق ترسیم شده و رنگها غنی و هماهنگ با ترکیباتی نوین و رنگهای تازه هستند.
کمال الدین بهزاد و مکتب او: وی از نقاشان بنام عصر تیموری و اوایل دوران صفوی است. وی هنرمندی خلاق و تأثیرگذار است. در اواسط نیمه دوم قرن نهم در هرات به دنیا آمد. بهزاد همچون سایر هنرمندان هرات به تبریز و پایتخت صفویان انتقال می یابد و ریاست کتابخانه سلطنتی را بر عهده می گیرد (تصویر 39).
(تصویر 39)
مکتب بهزاد در هرات و پس از آن در تبریز رواج یافت. بهزاد نخستین نقاشی است که اسلوب نقاشی مغولی را در ایران متروک ساخت و سبک و شیوه ای زیبا ابداع نمود. نکات نوین مکتب او عبارتند از:
1- نوآوری در مفاهیم و مضامین نقاشی به صورت نمایش جلوه های زندگی عادی و روزمره مردم و توجه به انسان و محیط اطرافش (تصویر 40)
(تصویر 40)
2- نوآوری در عرصه ی تکنیک و شیوه کار در نحوه ترکیب بندی - رنگ گذاری - طراحی صحیح پیکره ها - نمایش تک چهره ها و حالات و حرکات. (شروع فن چهره سازی را به کمال الدین بهزاد نسبت می دهند) (تصویر 41).
(تصویر 41)
از آثار او می توان مرقع گلشن در ایران، بوستان سعدی (تصویر 42)
(تصویر 42)
در قاهره و خمسه ی نظامی (تصویر 43) در بریتانیا را نام برد.
(تصویر 43)
از نقاشان دیگر این دوره می توان به امیر خلیل نقاش (تصویر 44)،
(تصویر 44)
غیاث الدین، مولانا علی و امیر شاهی سبزواری نیز اشاره نمود. شاگردان بهزاد عبارتند از: خواجه عبدالعزیز - استاد مظفر علی - قاسم علی نقاش - مقصود ملا یوسف - شیخ زاده ی خراسانی - آقا میرک تبریزی (تصویر 45) - سلطان محمد.
(تصویر 45)
خوشنویسی و تذهیب: از ابداعات خوشنویسی این دوره خط «نستعلیق» با تلفیق دو خط نسخ و تعلیق می باشد که به همت «میر علی تبریزی» در قرن نهم صورت می گیرد (تصویر 46).
(تصویر 46)
از نمونه های جالب این خط کتاب «همای و همایون» نوشته «خواجوی کرمانی» و با خط میر علی تبریزی می باشد. تذهیب در این دوره از چین تأثیرات زیادی می گیرد و نفوذ عناصر چینی مثل ابر چینی، اژدها و پرندگان در نقوش تذهیب مشاهده می شود این نقوش در تذهیب داخل کتاب و حتی نقش های روی جلد در تجلید نیز مشاهده می گردد (تصویر 47).
(تصویر 47)
کتابخانه ی بایسنغر میرزا که حدود 823 هجری پای گرفت بزرگترین کارگاه هنری زمان خود بود و به دعوت شاهزاده بایسنغر چهل خوشنویس در این کارگاه زیر نظر جعفر بایسنغری مشغول به کار می شوند. از نمونه های کتابت در این دوره، شاهنامه ی بایسنغری است (در سال 833 هجری) از خطاطان این دوره «میر علی هروی»، «جعفر بایسنغری تبریزی» و «سلطان علی مشهدی (قرن 10)،» با تحریر «دیوان امیر علیشیر نوائی» (وزیر سلطان حسین بایقرا) می باشد.
تجلید: اوج تجلید در این دوره را در قرن هشتم و نهم در هرات می بینیم. نقوش تجلید با تأثیر از هنر چینی مشخص است. روی جلدها با استفاده از نقش های طبیعی و گیاهان تزئین می شود. تکنیک های جلد سازی مشابه آثار قبل از خود می باشد (تصویر 48).
(تصویر 48)
کاشیکاری: نکته جالب توجه در این دوره ابداع کاشی معرق یا کاشی موزائیک می باشد. مراکز عمده ی آن شهرهای ورامین و سلطان آباد می باشد. نقش کاشیهای این مراکز دارای تزئین برجسته هستند. آثار معروف این عهد در کاشیکاری را می توان در مسجد کبود تبریز، محراب مدرسه امامی اصفهان (تصویر 49)،
(تصویر 49)
امامزاده هارون ولایت، مسجد جامع ارومیه، گنبد مقبره الجایتو و مسجد گوهرشاد ملاحظه نمود. قالیبافی: از این عهد قالی بدست نیامده ولیکن نقاشیهای این عهد با نقش قالی، ما را در شناخت فرش و قالی این عهد کمک می کند (تصویر 50).
(تصویر 50)
نقشها بیشتر لچک و ترنج هستند. استفاده از نقشهای هندسی و گیاهی و استفاده از خط در حاشیه قالیها و نقش سجاده ای (محرابی) نیز بعضی اوقات دیده می شود.
فلزکاری: فلزکاریهای این عهد به خاطر احیای طلاکاری و مرصع کاری فلزات دارای ارزش هستند. فرم آثار، تشابه زیادی با آثار سفالی هم عهد خود دارد. از ابداعات این دوره «جلاکاری» روی ظروف و فلزات است یعنی به خاطر جلوه بیشتر نقوش، زمینه را صیقل می دادند.
منبع مقاله :
حسینی، سید رضا، (1348)، هنر و معماری ایران و جهان، تهران: مارلیک، چاپ دوم، (1388)
هنر مغول (ایلخانیان)
نگارگری و کتاب آرائی: در اوائل قرن هفتم میلادی، ایران به اشغال مغولان در می آید، مغولان خود به فرهنگ و هنر توجهی نداشتند و ویرانگری راه و رسم آنان بود. ولی اعقاب، مغولان با پذیرفتن دین اسلام به فرهنگ و هنر ایران و اسلام علاقه نشان داده و با گردآوردن هنرمندان در پایتختهای خود مثل تبریز و مراغه در این زمینه فعالیتهای زیادی انجام دادند، ایلخانیان تا اوائل قرن 8 هجری شرایط آمیختگی شیوه های مختلف نقاشی چون: چینی، بیزانسی، بغدادی و بودایی با شیوه ی ایرانی را فراهم آوردند.دو مکتب در این دوره ایجاد شد به نام های: مکتب تبریز و مکتب شیراز که مستقیماً در ارتباط با حکومت ایلخانیان است و مکاتبی که بعضاً محلی بوده اند.
«خواجه رشید الدین فضل الله» در تبریز مرکزی را به نام «ربع رشیدی» تأسیس و اقدام به دوباره نویسی و گردآوری آثار گذشتگان می کند.
این آثار تماماً نیاز به تصویرگری و نقاشی داشتند. کتابی بنام «تاریخ رشیدی» منسوب به خواجه رشید الدین با موضوعات تاریخی، ادبی و مهندسی و با نقاشیهای مختلف به طبع می رسد (تصویر 27).
از نقاشان این دوره می توان به محمود بن محمد توسی کاتب، استاد احمد موسی و شاگرد او امیر دولتیار و مولانا ولی الله اشاره نمود. شیراز در این دوره بخاطر صلح با مغولان در امان مانده و گروهی از هنرمندان جذب شیراز می شوند. نقاشیهای مکتب شیراز با تأثیرات کمتر از چین و به دلیل نزدیکتر بودن به دوره ی سلجوقی مسیری تقریباًً متفاوت نسبت به مکتب تبریز را طی می کند. «توجه به انسان و زندگی اطراف او». از خصوصیات کلی مکتب شیراز است (تصویر 31).
هنر تیموری
در دوران تیموریان امکان یکپارچه کردن دستاوردهای هنری بوجود می آید. تیمور و به ویژه شاهرخ فرزند او تمامی نخبگان و هنرمندان را به پایتخت خود سمرقند و هرات می آورند و کتابهای مصوری ایجاد می کنند که در شکل گیری مکتب هرات تأثیر دارند.نگارگری و کتاب آرایی: در زمان حکومت شاهرخ (فرزند تیمور) هرات مرکز حکومت تیموریان بود و بخاطر همین هنرمندان جذب هرات شده و مکتبی را درنقاشی به نام «مکتب هرات» شکل می دهند. نکته ی جالب توجه در مینیاتورهای دوره تیموری رهایی از عناصر بصری چینی و نفوذ مکتب شیراز است (تصویر 35).
کمال الدین بهزاد و مکتب او: وی از نقاشان بنام عصر تیموری و اوایل دوران صفوی است. وی هنرمندی خلاق و تأثیرگذار است. در اواسط نیمه دوم قرن نهم در هرات به دنیا آمد. بهزاد همچون سایر هنرمندان هرات به تبریز و پایتخت صفویان انتقال می یابد و ریاست کتابخانه سلطنتی را بر عهده می گیرد (تصویر 39).
1- نوآوری در مفاهیم و مضامین نقاشی به صورت نمایش جلوه های زندگی عادی و روزمره مردم و توجه به انسان و محیط اطرافش (تصویر 40)
تجلید: اوج تجلید در این دوره را در قرن هشتم و نهم در هرات می بینیم. نقوش تجلید با تأثیر از هنر چینی مشخص است. روی جلدها با استفاده از نقش های طبیعی و گیاهان تزئین می شود. تکنیک های جلد سازی مشابه آثار قبل از خود می باشد (تصویر 48).
فلزکاری: فلزکاریهای این عهد به خاطر احیای طلاکاری و مرصع کاری فلزات دارای ارزش هستند. فرم آثار، تشابه زیادی با آثار سفالی هم عهد خود دارد. از ابداعات این دوره «جلاکاری» روی ظروف و فلزات است یعنی به خاطر جلوه بیشتر نقوش، زمینه را صیقل می دادند.
منبع مقاله :
حسینی، سید رضا، (1348)، هنر و معماری ایران و جهان، تهران: مارلیک، چاپ دوم، (1388)
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}